سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










  نمی دانم چرا امشب دل نیلوفری پژمرد

چرا پروانه عشقی درون پیله اش افسرد

نمی دانم چرا عاشق نباید شادمان باشد

چرا بی خانه و تنها چرا بی همزبان باشد

نمی دانم کدامین دل برایم تنگ می گردد

به دنبال مزار من کدامین چشم می گردد

نمی دانم کجا این دل به مسلخ برده خواهد شد

کجا آوازه دردم زخاطر برده خواهد شد!


دلم شکست ؟!

عیبی ندارد شکستنی ست دیگر لعنتی ، می شکند

اصلا فدای سرت

قضا و بلا بود از سرت دور شد ......

اشکم بی امان می ریزد

مهم نیست

آب روشنی ست

خانه ات تا ابد روشن


مي خوام به سردي شب هام بخندم / مي خوام به پوچي فردام بخندم / وقتي مي بينمت با ديگروني / تو اوج گريه هام مي خوام بخندم / مي خوام داد برنم تنهاي تنهام / مي خوام وقتي ميگم تنهام بخندم
 


 

 

 •.♥  اینـــ که نامش زندگیستــــ

من را کشتـــ !

مانده امـــ ...

آنـــکه نامش مرگـــ است با منـــ چه می کند؟!
♥.•

_____________


ديدي اي دل عاقبت زخمت زدند؟
گفته بودم مردم اينجا بدند
ديدي آخر ساقه جانت شكست ؟
آن عزيزت عهدوپيمانت شكست؟
ديدي اي دل درجهان يك يار نيست؟
هيچكس در زندگي غمخوار نيست؟
آه ديدي سادگي جان داده است؟
جاي خود را گِل به سيمان داده است؟
ديدي آخر حرف من بيجا نبود؟
از براي عشق اينجا ، جا نبود؟
نوبهار عمر را ديدي چه شد؟
زندگي را هيچ فهميدي چه شد؟
ديدي اي دل دوستيها بي بهاست؟
كمترين چيزي كه مي يابي وفاست؟
ديده اي گلها همه پژمرده اند
رنگها در دود و سرما مرده اند
آري اي دل ! زنده بودن ساده نيست
بين آدمها يكي دلداده نيست
بايد اينجا از خود اي دل گم شوي
عاقبت همرنگ اين مردم شوي !

نمییخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بشم


هــمـــه آدمـهـــا قـابـلـیت ایـن را دارنـد کـه هـر لـحـظـه دلـی بـبـازنـد بـه خـط و خـال دلـبـرکـی و ...



آدمـهـــای بـیـشـمــاری هـسـتـنــد کـه در ایـن بـازار هر روز مـتـاعـی انـتـخـابــ مـی کـنـنـد..



امـا آدمـهــای خـیـلـی کـمـی هـسـتـنـد کـه بـا وجـود آگـاه بـودن از ایـن قـابـلـیـت و رونــق ایـن بـازار



یـکــ انــتــخـــابــ مـی کــنــنــد..بـه آن انـتـخــاب احـتـرام مـیـگـذارنــد ،بـه آن عـشـق مـیورزنـد و وفـادار



مـی مــانــنــد،تــا زمـانـی کـه بـه صـحیـح بـودن انـتــخـاب خـود ایـمـان دارنـد ...



هســتـنــد ایـنـگـونـه ادمـهــا ..امـا خـیـلـی کـم ...خـیـلـی خـیـلـی کـم ...


غمگين توي تنهايي نشستم
بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم

طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه

به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره

جاده ي از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشه

سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
آخر قصه همينه من و تنهايي و جاده


اینجا حریم من است

حریم قلب کوچکم !

قفس تنهایی من

و حرفهای نگفته ام ...

من در این قفس به معنای عشق رسیده ام

و درین سکوت اشک ریخته ام

و به تنهایی خویش اعتراف می کنم !

کسی دلش برایم نسوزد

من این قفس را دوست دارم و تنهایی ام را !...

و حالا این بزرگترین سرمایه ی من است

که عشق را در این قفس به تماشا نشسته ام ......

•.♥خــــدا پــــرسیــــد: میخــــوری یــا میبــــری؟

مــــن گفتــــم میخــــورم

چــــه مـــی دونستــــم لــــذت هـــا رو میبـــرنــد حســــرت هــا رو میخـــورند♥.•

 


قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار بری با عشق خودت من بی خبر از این قرار قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک تو باشی سهم اسمون من اسیر دست خاک...... 

•.♥زخمــی بـه دلـــــم مـــانده

دلتــ را قـــــرض میـــدهیــ

 امـــشب را مــــرحــــم بـــــاشد♥.•

_____________


من نه عاشق هستم
و نه محتاج نگاهی
که بلغزد بر من من خودم هستم
و یک حس غریب که
به صد عشق و هوس می ارزد
من نه عاشق هستم
نه دلداده به گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم که
مرا از پس دیوانگی ام می فهمد
 

خداوندا !


مگر نه اینکه من نیز چون تو تنهایم


پس مرا دریاب


و به سوی خویش بازگردان ،


دستان مهربانت را بگشا


که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم

  

 

فقط رفت

بدون کلامی که بوی اشک دهد..

فقط رفت

بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد

فقط رفت
و من شنیدم که توی دلش گفت:

"راحت شدم ..."

 

 

کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کسی را دیگر

در این زمانه دوست ندارم انگار

این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا هر چیز و هر کسی را که دوست تر بداری

حتی اگر که یک نخ سیگار... یا زهرمار باشد

از تو دریغ می کند پس من با همه وجودم

خودم را زدم به مردن تا روزگار ، دیگر

کاری به کار من نداشته باشد این شعر تازه را هم....

ناگفته می گذارم... تا روزگار بو نبرد

گفتم که

کاری به کار عشق ندارم!

 


حکایتـــــ من

حکایت ماهی تُنگ شکستـــه ایســـت

که روی زمین دل دل می زند ..

و حکایتــــــ تو

حکایت پسرک شیطان تیر کـــــمـان به دستی

که نفس های او را شـــــماره می کند ..

 
 

•.♥چشم گذاشتی ، رفتی ... تا همیشه شمردن ، شرط بازی نبود ! ...♥.•
________________________ 


سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه

اشکاتو زودی پاک کنی تا کسی ندونه

سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه

سخته نگاهش بکنی اما نخونه

قشنگی عشق که میگن شاید همینجاست

سخته به قربون چشاش بری تو رویا

قدم قدم گریه کنی کنار دریا

سخته همش تو فکر باشی شاید نخوادت

خاطره هات ورق ورق بیاد به یادت

(عکس خودمهاااا قشنگ شده؟)

باز یکی بود ، یکی نبود...نه...زیر این گنبد کبود ،
سهم من از ستاره ها ، حتی یه چشمک هم نبود،

صدای قلب ساده رو کسی ازم نمیخره ،

چرا همیشه بی کسی، سهم دل ساده تره.....!!!!
اصلا چرا همیشه یکی بود یکی نبود
چرا اون دوتا یکی با هم نبودن 

چه غريبانه رفت
آن پرنده کوچک
وقتي از صداي گريه ام
خسته شد ! ! !
((او حق داشت
من خنده را از ياد برده بودم ))

عشق فراموش کردن نیست ، بخشیدن است . گوش کردن نیست ، درک کردن است . دیدن نیست ، احساس کردن است . جا زدن نیست ، صبر کردن است و ادامه دادن است

•.♥بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من ...بزرگ است ...♥.•
 _______________________


هنوز من از دلخوشیام چیزی نگفتم واسه تو
چه جور باید ببنم کفن شده لباس تو
چشماتو وا کن تا برات از عقده هام چیزی بگم
میخوام برات قصه از این ابرای پاییزی بگم
این همه از تو گفت دلم ساکتو سردی واسه چی
غصه ی با تو گفتنو بدون تو بگم به کی............... 

مے پسـندم پاییـز را
که معافـم مے کنـد
از پنـهان کردن ِ
دردے(!) که در صـدایم مے پیچـد ُ
اشکے(!) که در نگاهـم مے چرخـد ؛
آخر همه مـے داننـد
سـرما (!) خورده ام


بـه مَـن قـول بده 
در تـمـآمِ سال هایے کـه باقے مانـده

تــ ـآ ابـَد .....

مـُواظبـه خـودت باشے 

دیگـر نـیستـم که یاد آورے ات کنم دختــر جـ ـآن ! 

•.♥دلم گرفته است

پس کجاست شانه ای

 برای بارش؟؟♥.•  

___________________________


غُربت یعنی 

 اَز گرمآیِ نفس هآی کسی کِه دوسش دآری دور بآشی

وَ من هَمیشهِ غَریبهِ اَم بی تو 

•.♥گفتی : ما به درد هم نمی خوریم

 اما هرگز ندانستی که من تو را برای دردهایم نمی خواستم . . .♥.•

___________________________

+نوشته شده در جمعه 30 / 6 / 1390برچسب:جملات عاشقونه,عاشقانه,جملهای عاشقانه زیبا,جملات عاشقانه غمگین,جملات جدایی,جملات جدید عاشقانه,,ساعت10:12توسط آرمین نخستین | |


غـُــروبــا مــیونِ هــَــفته بـَـر سـَــر قــَـبرِ یــه عــاشِـق



یـِه جــوون مـــیاد مــیزاره گـُــلای سـُــرخ شــَـقایـق



بـیـ صـــدا مــیشکَنه بـُـغضِش روی سـَــنـگِـ قـَـبـر دِلــدار



اشکـ مــیریزه اَز دو چـِــشـمش مِــثه بــارون وَقت دیـــدار



زیــر لـب بــا گــِـریه مـیگه : مــِـهـرَبونَـم بی وفـــایـی



رَفـــتی وَ نـــیـسـتی بــِدونی چـه جـگر ســـوزه جـُــدایی



آخـــه مـَـن تــو رو می خــواستم اون نـَـجـیـب خــوب و پــاکـ



اون صــِـدای مـِـهـربونُ ، نــه سـُـکــوتِ سـَــردِ خــاکـ



تــویی که نــِـگاهِ پـــاکِت مـَـرهَـم زَخــم دِلــــم بـــود



دیـــدَنِـت حَـتی یــه لَـحــظه راه حـَـلِ مـُـشکِـلَـم بــود



تــو که ریــشه کَــردی بـا مَن، تــوی خـاکـ بی قَراری



تــو که گُــفتی بــا جـُـدایی هـــیـچ مـیونه ای نــَداری



پـَـس چِـرا تـَـنهام گُــذاشـتی تــوی ایــن فـَــصل ســیاهی



تــو عـَـزیـزتـَرینی امــا یــه رَفــیـقِ نــیـمه راهــی



داغ رَفـــتَنـت عَـزیـزم خــَط کِـشـیـد رو بـــودَنِ مَـن



رَفــتی و دیگـه چـه فــایده نــاله و ضَـــجـّه و شــیـون



تـــو ســَـفَر کَــردی بــه خــُـورشـید ،رَفــتی اُونــورِ دَقــایِـق



مـَـنـو جــا گـُـذاشتی ایــنجا بــا دِلی خـَــســته و عــاشِـق



نـِـمـیـخـوام بی تو بِــمـونَم ، بی تـو زِندگی حـَـرومــه



تــو که پــیش مـَـن نَبـاشـی ، هَـمـه چـی بَــرام تـَمـومه



عـاشِـق خـَــسـته و تـَـنها سَــر گُــذاشـت رو خــاکـ نــَمناک



گـُـفت جِگر گـوشـه ی عـِــشـقو دادمـش دَسـتِ تــو اِی خــاک



نـَـزاری تـَـنها بــِمونـه ، هَــمـدَمِ چِـــشـم ســـیـاش بــاش



شــونه کُــن مـوهاشــو آروم ، شـَـبا قِـصـه گو بـَـراش بــاش



و غـُـروب بـا اون غُــرورش نـَـتونِسـت دَووم بـیـــاره



پــاکِشـیـد اَز آســمـون و جــاشـو داد بـه یـک سِـتاره



اون جَــوونِ داغ دیـده بــا دِلـی شِـکَـسـته اَز غَـم



بــوسـه زَد رو خـاک یــارُ و دور شـُـد آهِـسـته و کَمـ کَمـ



وَلی چـَـند قـَـدَم که دور شـُـد دوبـاره گِـریه رو سـَـر داد



روشــــو بَــر گَــردونـــدُ و داد زد



بـه خُــــــــــــــــــــــــــــــــــدا  نِـمــیـریـــــــــــــــــی از یــــا دم 

•.♥دلم تنگ شده مثل کفشهای کودکیم. مثل این شعر که دیگر اندازه ات نمی شود.♥.•

_____________________


اشکهای من از غصه نیست

فقط… چشمهای من خجالتیست
چشمانم به وقت دیدنت ” عرق ” میکند !

اما… تو این را باور نکن… غصه از اشکهای من میبارد…! 

چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان

برای کسی که... در دوری ما

شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .

•.♥هر آشنایی تازه ، اندوهی تازه است...
مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان.
هر سلام ، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است .♥.•

_________________

?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br